مهر هم اومد ...
مهر هم اومد ...یه عالمه حرف برای اول مهر داشتم !
اما توان ندارم !
دلم چند روز سفر می خواد !
به یه جای خلوت ، یه جای آروم ، به یه آرامشگاه ...نمی دونم !
دلم مثل بچه ها هی بهونه میگیره !
دوست دارم گوشه چادر پاییز رو بگیرم !
دلم می خواد پاهام رو محکم بکوبم زمین هی بهونه بگیرم !
چرا بارون نمیاد !
دلم می خواد بارون بیاد ...من رها شم زیرش ...توی یک خیابان بلند ...باهاش برقصم ! ...
اما توان ندارم !
دلم چند روز سفر می خواد !
به یه جای خلوت ، یه جای آروم ، به یه آرامشگاه ...نمی دونم !
دلم مثل بچه ها هی بهونه میگیره !
دوست دارم گوشه چادر پاییز رو بگیرم !
دلم می خواد پاهام رو محکم بکوبم زمین هی بهونه بگیرم !
چرا بارون نمیاد !
دلم می خواد بارون بیاد ...من رها شم زیرش ...توی یک خیابان بلند ...باهاش برقصم ! ...
نوشته شده در تاریخ
پنج شنبه 90/6/31 توسط سینا